مهنّا ساداتمهنّا سادات، تا این لحظه: 11 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

ღ♥ღ مهنّا ، دخمل بهاري مامان و بابا ღ♥ღ

لالا لالا بهشت من

گل ارديبهشت من

خدا با لطف آورده

تو را در سرنوشت منقلب

9 ـ هفته 29 ، شروع ماه 8 بارداري و خريد تخت و كمد

سلام شيرين عسل مامان خوبي ماماني؟ 2 روزه استراحت ماماني تموم شده و دوباره ميام سر كار خوب تو خونه خيلي بهتر بود و دخملي منم كمتر اذيت و خسته ميشد ولي خب چاره‌اي نيس و سعي ميكنم ديگه فقط تا آخر سال بيام اداره و ديگه بعدش رو تو خونه استراحت كنم 2 روز هم هست كه وارد ماه هشتم بارداري شدم حسابي سنگين و گردالي شدم شما هم احساس ميكنم بزرگتر شدي چون تكونات كمتر شده...اونم واسه اينه كه بزرگتر شدي و جات كوچولوتر الهي من قربونت برم...ايشالا اين دو ماه و نيم هم زودي تموم ميشه و از اون جاي كوچولو و تاريك مياي تو بغل ماماني و بابايي امروز صبح چون دلم برات تنگ شده بود رفتم درمانگاه مركزمون و صداي قلب كوچولو...
26 تير 1392

عکسای اتاق دخملی قشنگم

سلام بر نی نی ناز و شیطونم که داره حسابی مامانو چشم به راه میذاره امروز وارد هفته ٣٨ ام شدیم دلم برای دیدنت داره روز شماری و لحظه شماری میکنه خانومی مامان یه هفته پیش رفتم دکتر و گفت شما ٢٩٠٠ گرم وزن گرفتی که البته چون سرت اومده پائین تو لگن این وزن کمتر از وزن اصلیته قربون اون جثه کوچولوت برم نمیخوای حالا دیگه دنیا بیای و دل مامانی رو شاد کنی هرچند دلم برای این روزات هم خیلی قراره تنگ بشه این فشارایی که به شکمم میدی...این موجای مکزیکی...این تغییر شکلایی که به شکم مامانی میدی ولی خب دیگه دلم میخواد تو رو تو بغلم بگیرم...انتظار خسته ام کرده دیگه خب حالا واست عکسای اتاق قشنگت رو میذارم نی نی ناز مامان امیدوارم از اتاقی که مام...
26 تير 1392

لطفاً بهم رأي بدين

سلام به دوس جونياي مهربوني  من توي مسابقه ني‌ني شكموها با عكس پائين شركت کردم خواهش میکنم بهم رأي بدين   اگه دوس داشتين بهم رأي بدين لطفاً كد ۵۴۶ رو به شماره ۲۰۰۰۸۰۸۰۲۰۰ پيامك كنين از همتون ممنونم دوستاي گلم ...
26 تير 1392

مهنا كوچولو بزرگ شده...راه ميره

سلام فرشته كوچولوي قشنگ و نازم ببخش ماماني رو كه دير به دير مياد واست بنويسه سعي ميكنم از اين به بعد زودتر بيام و از شيرين كارياي دخمل نفسم بنويسم چقد تو يهو بزرگ شدي...خانوم شدي اون ني‌ني كوچولوي ضعيف و كوچولويي كه قادر نبود هيچ كاري بكنه و مامان كيف ميكرد واسش كاراشو انجام بده الان انقده بزرگ شده كه مامان دلش واسه اون روزاي ني‌ني بودنش تنگ شده دخمل نازم الان انقده حرف ميزني...حرفاي قشنگ و نامفهومي كه همه دوست دارن حرف بزني و بشنون و از حرف زدن خوشكلت بخندن و خوشحال بشن كلمات مفهومي هم كه ميگي ايناس: ماما...بابا وقتي ميخواي نازي كني ميگي آزي...آزي و اون دستاي كوچولو و نرمتو ميكشي رو صورتم واسه...
1 ارديبهشت 1392

9 ماهه شدی پرنسس مامان

سلام دختر قشنگ و شیطونم مامانو ببخش که انقد دیر به دیر میاد واست بنویسه از بس شیطون شدی و نمیذاری من جز کنار خودت جایی برم و کاری بکنم الانم تازه از خواب پا شدی و فعلا مشغولی و منم از فرصت استفاده کردم و اومدم وبلاگت قول میدم از این به بعد تند تند بیام اینجا رو واست به روز کنم الان 5 روزه 8 ماهت تموم شده و 9 ماهه شدی عشق مامانی روز اولی که پا گذاشتی به 9 ماهگیت سه تا کار جدید هم یاد گرفتی اول اینکه روی صندلی موزیکالت نشستی و شروع کردی به دست زدن بعد هم بابا گفتن رو یاد گرفتی عصرش هم که خونه عزیز اینا بودیم عزیز رو بوس کردی و بعدش باباجون و من و خلاصه حسابی ما رو ذوق زده کردی که انقد قشنگ بوسمون کردی عروسک...
25 دی 1391

5 ماهگیت مبارک عروسک من

سلام به دختر ٥ ماهه مامان دختر مامان الان یک هفته است که ٥ ماهه شدی عزیز دلم خدا رو شکر که واسه واکسن ٤ ماهگیت اذیت نشدی خانومی مامان...با بابایی رفتیم واکسنت رو زدیم و انقد خانوم بودی که فقط لحظه زدن واکسن یه کم گریه کردی و فوری یادت رفت و شروع کردی به دست و پا زدن و خندیدن انقده شیطون و بازیگوش شدی که خدا میدونه...خاله نجمه که باهات حرف میزنه با صدای بلند ذوق میزنی و میخندی و من دلم ضعف میره واسه خنده هات نفس من قشنگ توی روروئکت میشینی و اینور اونور میری و یه ذوقی میکنی که نگو روی سینه میچرخی و چند تا غلت پشت سر هم میزنی...البته فقط از سمت راست...فک کنم دست راست باشی شیشه ات رو خودت با دستای کوچولوت میگیری و میخوری...
27 شهريور 1391

دختر سه ماهه مامان

سلام فرشته کوچولوی من...مهنا سادات بانوی مادر قربون دختر سه ماه و ١٠ روزم بشم الهی که انقده شیطون شده الان توی پارکت خوابیدی و داری بازی میکنی مامانی انقده شیطون شدی که نگو یه بار با همین شیطونیات از تخت توی هال افتادی پایین روی سرامیکای کف هال!!! انقده ترسیده بودی و ما رو هم حسابی ترسوندی عزیزکم!! انقده با پاشنه پات زده بودی روی تخت و خودتو کشونده بودی بالا که یهو از تخت افتاده بودی پایین امروزم با بابایی متوجه شدیم قدت ٥ سانت بلندتر شده توی ١٠ روز!!! ١٠ روز پیش که سه ماهت تموم میشد قدت رو اندازه گرفتیم و ٥٩ سانت بود و امروز بابایی حس کردند که قدت بلندتر شده و وقتی اندازه گرفتیم دیدیم قد دختر کوچول...
31 مرداد 1391

سلام به دختر 2 ماهه مامان

سلام عشق قشنگ مامان الهی من فدای تو بشم که با اومدنت زندگیمونو پر از لحظه های شاد و به یاد موندنی کردی مهنا جونی مامان شما ٦ روزه ٢ ماهت تموم شد!!!!!!!! بله شرمنده مامان جون که بعد از ٢ ماه برای آپ کردن وبلاگت اقدام کردم آخه شما حسابی منو مشغول کردی و من نتونستم زودتر بیام حالا هم دست بابا جونیت درد نکنه که اینترنت پر سرعت واسمون گرفته تا مامان بتونه راحتتر واسه دخملش بنویسه ولی غصه نخور...واست از همه این دو ماه که چیا گذشته مینویسم از الان بگم اول که تو داری توی پارکت بازی میکنی و مامان از فرصت استفاده کرده تا واسه گل نازش بنویسه خب شروع میکنیم تا هر وقت آروم بودی واست مینویسم و بقیه اش رو میذارم و...
26 تير 1391

13 ـ هفته 34

سلام گل سنبل ماماني امروز وارد هفته 34 بارداري شديم من و شما  شيطنتهات خيلي زياد شده و اين نشون ميده كه جات خيلي خيلي كوچولو شده و ديگه داري اعتراض ميكني و ميخواي زودتر بياي پيشم منم خيلي دوس دارم دخمل نازم رو ببينم...دلم براي ديدنت و داشتنت داره پرپر ميزنه نازگلكم اميدوارم سال 91 براي من و تو و بابايي سال خيلي خوبي باشه عزيزدلم اميدوارم صحيح و سالم بياي پيشم...يه دختر ناز قشنگ و سالم و خوش اخلاق ديگه از هفته ديگه اداره نميام و ميشينم خونه استراحت ميكنم تا فرشته كوچولوم بياد پيشم خيلي استرس دارم...نميدونم كي ميخواي بياي...نميدونم چيا ميخواد پيش بياد...تو به ماماني آرامش بده نازنينم چهارشنبه نوبت چك آپ ما...
7 فروردين 1391